دخترك گل فروش
دخترك گل فروش کنار همه ماشین ها رفت تا بلکه بتونه گل هاش رو بفروشه، اما هیچی گیرش نیامد جز نگاه های تحقیر آمیز راننده ها،همینطوری که بغض گلوش رو گرفته بود
نگاهش به اون طرف خیابون افتاد
چشم های پر تمنای راننده ها رو به یه خانوم که کنار خیابون وایستاده بود دید راننده ها هی میگفتن خانوم چند؟!
دخترک تو دلش گفت آخه اون خانوم که گل هم نمیفروشه؟!
نگاهش به اون طرف خیابون افتاد
چشم های پر تمنای راننده ها رو به یه خانوم که کنار خیابون وایستاده بود دید راننده ها هی میگفتن خانوم چند؟!
دخترک تو دلش گفت آخه اون خانوم که گل هم نمیفروشه؟!
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۹۵ ساعت 19:13 توسط قطره
|